پیش از این و در آنجایی که می خواستیم بخارات حاصل از تبخیر مبرد یا آب را از اواپراتور خارج کنیم ، به امکان دیگری نیز اشاره شد و گذرا نامی از پمپ و کمپرسور به میان آمد . آب جا با
تراشیدن دلایلی همچون استهلاک زیاد و مصرف برق به بهره برداری از این امکان میدان نداده و از پیگیری این موضوع طفره رفتیم . اما حالا که آب ها از آسیاب افتاده ، خوب است در مورد این امکان
کمی بیشتر بگوییم تا راه برای مقایسه سیستم های سرمایش جذبی و تراکمی باز شود . واقعیت این است که در آن چرخه می توانستیم به جای ابزوربر و ژنراتور از یک کمپرسور استفاده کنیم ، مشروط
بر اینکه دیگر ماده مبرد آب نباشد . ) زیرا اساسا آب با توجه به خواص ترمودینامیکی فاقد شرایط لازم دمایی و فشاری مناسب برای استفاده سرمایشی در چرخه تراکمی است(.
تمامی تجهیزات مولد سرما ، عملکردی مانند یک اسفنج دارند . همانطور که شما می توانید با دستان خود اسفنجی را در تشتی آب فرو برده و سپس آن را در تشت خالی دیگری بچلانید و به این
طریق آب را جا به جا کنید ، تجهیزات برودتی هم گرما را از سمتی جذب نموده و به سمتی دیگر پس می دهد . اواپراتور چیلرهای جذبی و تراکمی هر دو نقش جاذب گرما را بر عهده دارند .
در واقع این همان مرحله ای است که ما اسفنج را در تشت آب فرو می بریم . این دیگر از
خاصیت خوب اسفنج است که آب را به خود جذب می کند و ما نقش چندانی در میزان جذب آب توسط اسفنج نداریم . اسفنج همان مبرد چیلر های جذبی یا تراکمی است . کندانسور ها در چیلر
های جذبی و تراکمی همان تشت خالی هستند . که ما آب اسفنج را با چلاندن در آن خالی می کنیم . در کندانسور ، گرمای گرفته شده در تماسی غیر مستقیم با آب برج خنک کن باز پس داده می شود
و در واقع این بار این آب برج خنک کن است که گرما را از مبرد گرفته و آن را به خارج تخلیه می کند .
در چیلر های تراکمی می توان به جای برج خنک کن از کندانسور هایی که با هوا خنک می شوند ، نیز استفاده نمود . در این صورت گرمای مبرد به هوا داده می شود . در عملیات انتقال آب به وسیله
اسفنج ، دست ما نقش عامل اصلی یا تامین کننده انرژی را بر عهده داشت و این نقش در چیلر های جذبی مشترکا به ابزوربر و ژنراتور داده شده و در چیلرهای تراکمی نیز ، انواع کمپرسورها از سیلندر
پیستونی گرفته تا انواع مختلف دیگر همچون گریزاز مرکز ، دوار ، پیچی و اسکرول این مهم را به انجام می رسانند .
نتیجه عملکرد مشترک محفظه جاذب )ابزوربر( و محفظه تغلیظ کننده )ژنراتور ( ، انتقال بخار آب از محفظه تبخیر )اواپراتور( به محفظه تقطیر )کندانسور( بود . در واقع می توان گفت که این دو محفظه
به کمک یکدیگر و با فعل و انفعال شیمیایی موفق به جا به جایی بخار مبرد می شوند. ابزوربر به جای کمپرسورقرار گرفته است . ابزوربر همان کاری را می کند که سمت مکش یک کمپرسور انجام
می دهد و در ژنراتور همچون سمت دهش کمپرسورها با افزایش دمای مبرد روبرو هستیم ، اما در اینجا پای کار مکانیکی در میان نیست و هیچ انرژی مکانیکی صرف جا به جایی بخا آب از اواپراتور
به ابزوربر و سپس از ژنراتور به کندانسور نمی شود. چنانچه از توان بسیار اندک پمپ ژنراتور به نسبت مصرف بسیار زیاد کمپرسور در گذریم ، می توانیم بگوییم تمام انرژی مورد نیاز در چیلر
جذبی از جنس گرمایی است و نه الکترومکانیکی . بزرگ ترین اختلاف در چرخه سیستم های جذبی و تراکمی نیز از همین جا ناشی می شود.
کمپرسور با انجام کار مکانیکی و استفاده از انرژی الکتریکی موفق به جا به جایی مبرد و کامل شدن 71 چرخه سرمایش می شود. در حالی که در چیلر های جذبی نوعی فعل و انفعال شیمیایی در مجاورت
گرما ، چرخه سرمایش را به وجود می آورد . حرکت مستمر مکانیکی کمپرسور ، استهلاک زیادی به همراه دارد و در نتیجه عمر چیلر های تراکمی نسبت به چیلر های جذبی در شرایط یکسان بهره
برداری و نگهداری کمتر و هزینه های تعمیر و نگه داری آن بیشتر است . چیلر های تراکمی با توجه به ماده مبرد و همین طور استفاده از وسیله ای مکانیکی همچون
کمپرسور در ظرفیت های برابر از چیلر های جذبی کم حجم تر ند و جای کمتری را اشغال می کنند . اما در قالب یک دستگاه دارای ظرفیت های برودتی کمتری هستند . به عنوان مثال ظرفیت سرمایشی
یک چیلر جذبی در قالب یک دستگاه واحد می تواند تا ۱۴۳۳ تن تبرید و در نمونه های خاص حتی بیشتر از این هم باشد و این در حالی است که چیلر تراکمی با کمپرسور سیلندر پیستونی حداکثر
دارای ظرفیت ۲۳۳ تن تبرید است.البته کمپرسورهای گریز از مرکز و دوار قادر به تامین ظرفیت های بیشتری هم هستند ، اما نه به اندازه چیلرهای جذبی .
بنابراین در پروژه های بزرگ که نیاز به تامین ظرفیت زیاد سرمایشی وجود دارد ، چیلر های جذبی علیرغم حجم بیشتر ، نسبت به چیلرهای تراکمی با ظرفیت مشابه ) به ویژه از نوع سیلندر – پیستونی
که در ایران استفاده از آنها رواج بیشتری دارد ( سطح کمتری را اشغال می کنند . این مورد تنها در مواردی صادق است که بارهای سرمایشی زیاد باشند ، به عنوان مثال اگر پروژه ای نیازمند تامین
سرمایش به میزان کل ۲۳۳۳ تن تبرید باشد ، می توان با دو دستگاه چیلر جذبی هر یک به ظرفیت ۱۳۳۳ تن تبرید این نیاز را پاسخ گفت . اما در صورت استفاده از چیلر تراکمی با کمپرسور سیلندر
پیستونی باید ۱۳ دستگاه به کار گرفته شود . طبیعی است که سطح اشغال ۱۳ دستگاه به کار گرفته شود . طبیعی است که سطح اشغال ۱۳ دستگاه چیلر تراکمی هریک به ظرفیت ۲۳۳ تن تبرید با
احتساب فضاهای سرویس و دسترسی به مراتب بیشتر از سطح اشغال دو دستگاه چیلر جذبی هریک به ظرفیت ۱۳۳۳ تن تبرید خواهد شد . البته تعدد دستگاه علیرغم برخی معایب ، مزایایی هم به همراه
دارد . یکی از مزایا امکان کنترل بهتر در بارهای جزیی است . هیچ ساختمانی در تمام اوقات فصل گرم و در تمام روزها و ساعت ها نیازمند کار چیلرها با تمام
ظرفیت نیست . زمان هایی بار به حداقل و زمان هایی به حداکثر می رسد . در این دامنه نسبتا فراخ ،
سیستم هایی از نقطه نظر مصرف انرژی بهتر عمل می کنند که انعطاف پذیری بیشتر در زمان بهره برداری و راهبری داشته باشند . به عنوان مثال اگر در همان پروژه در اوقاتی بار مورد نیاز به 9۳۳ تن
تبرید برسد می توان حداکثر ۴ چیلر جذبی ۱۳۳۳ تنی هستیم . اگر چه تجهیزات کنترل بار برای چیلر های جذبی و تراکمی می توانند مقدار ظرفیت مورد نیاز را کنترل کنند ، اما این کنترل با توجه به
دامنه فراخ متغیرها به طور قطع صد در صد نخواهد بود و همواره عدم انطباقی از نقطه نظر دامنه بار مورد نیاز و دامنه عملکرد کنترل کننده وجود خواهد داشت . به ویژه این که در چیلرهای جذبی
موضوع به وابستگی حرارتی مانند دیگ ها نیز وجود دارد . البته در همین پروژه مورد مثال می توان با افزایش چیلر های جذبی از دو دستگاه به سه یا چهار دستگاه ضریب اطمینان دقت کنترل را
افزایش داد و سیستم را از نظر بهره برداری منعطف تر نمود .به ویژه این که تعدد دستگاه ها مزایای دیگری همچون امکان همپوشانی بار به دلیل بروز نقص در یک یا چند دستگاه را فراهم آورده و
سوی دیگر می توان سرمایه گذاری اولیه در خصوص تامین ظرفیت های رزرو را کاهش دهد . در هر حال باید بین کلیة این موارد یعنی مواردی همچون سطح اشغال ، روش کنترل در بارهای
جزئی ، سرمایه گذاری اولیه ، تعمیر و نگه داری و امکان استفاده از ظرفیت رزرو و همپوشانی آن ها به نقطه بهینه ای رسید . بنابراین به صورت مطلق نمی توان هیچ یک از این معایب و مزایا را دستمایه
اتخاذ تصمیم قرار داد . اما می توان به لحاظ نظری پذیرفت که در ظرفیت های زیاد ، سطح اشغال کمتری دارند و این در حالی است که در ظرفیت کم این مورد کاملا برعکس است .
چیلر های تراکمی به واسطه استفاده از کمپرسور دارای سرو صدا و ارتعاشات و لرزش های نسبتا زیادی هستند ، در حالی که چیلر های جذبی در مقایسه با چیلر های تراکمی بسیار ساکت و ساکن
هستند . بنابراین آلودگی های صوتی و همین طور تنش های کمتری دارند . این مورد در پاره ای موارد کاملا تعیین کننده است . به ویژه هنگامی که محل احداث موتور خانه به فضاهای آرام نزدیک
تر باشد . در این گونه موارد ، مخارجی برای ممانعت از انتشار سرو صدا و ارتعاش به پروژه تحمیل می شود .
ماده مبرد در چیلرهای جذبی آب است که به وفور در طبیعت یافت می شود و نه تنها عوارض زیست محیطی ندارد ، بلکه مایه حیات هم محسوب می شود . این در حالی است که در چیلر های
تراکمی از انواع مبرد های شیمیایی استفاده می شود که اکثر آنها از نوع کلروفلوئور کربن ها بوده و
مدت هااست که آثار زیان بار آن ها برای محیط زیست آشکار شده است .تا چندی پیش موضوعات زیست محیطی و ایجاد سوراخ در لایه ازن چندان جدی گرفته نمی شد و بسیاری اعتقاد به آثار زیان
بار این گونه مبرد ها نداشتند ، اما پس از چندی با آزمایشات متعدد ثابت شد که اصلی ترین عاملآ سیب رسیدن به لایه ازن جو زمین همین مبرد ها هستند و کار به آنجا کشید که در اتحادیه اروپا
تصمیم گرفته شد که استفاده از هیدروکلروفلوئور کربن ها از ۳۱ دسامبر سال ۲۳۳۳ ممنوع شد و همچنین تصمیم گرفته شد که از اول ژانویه ۲۳۱۳ استفاده از هیدروکلروفلوئور کربن ها نیز متوقف
شود . البته اکنون که در سال ۲۳۱۳ میلادی به سر می بریم در بسیاری از نقاط جهان اربابان صنعت همچنان کلروفلوئور کربن ها را با موفقیت هر چه تمام تر به کار گرفته اند و با تلاشی خستگی نا
پذیر و منادی بی بدیل مشغول حفر چاه های عمیق در لایه ازن هستند و جالب آنجاست که با ساخت و رواج انواع واحد های کم حجم مانند واحد های تراکمی دو تکه و تبلیغاتی گسترده بر
توسعه مبادلات تجاری خود افزوده و هر روزه با تولید این واحد های کم ظرفیت و گسیل داشتن آن به خانه های مردمی که به راحتی می توانند آسایش خود را با کولر های تبخیری نیز در حد معقول
تامین کنند ، شرکای بسیاری را در این اقدام برای خود دست و پا کرده و می کنند . البته در این میان محققان نیز بیکار ننشسته و برای خروج از بحران صنعت سرمایش تراکمی و همساز و دمساز نمودن
آن با مقررات و دستورالعمل های زیست محیطی دست به تولید و آزمایش مبرد های جایگزین زدند و در این مسیر به موفقیت های چشمگیری هم به دست آورده اند . تولید و عرضه مبرد های
جایگزین تلاش ارزشمندی است که هنوز به طور کامل فراگیر نشده است . اما برخی از این مواد نتایج نسبتا قابل قبولی را به دنبال داشته اند و امید می رود که در آینده ای نزدیک بتوان با استفاده از
چنین مبرد هایی همچنان از مواهب سیستم های تبرید تراکمی بدون مشکلات زیست محیطی بهره مند شد . اما حالا که صحبت از مشکلات زیست محیطی به میان آمد باید اشاره کنیم که چیلرهای
جذبی نیز خیلی معصوم و منزه نیستند . زیرا همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد منبع تامین انرژی این گونه چیلر ها هم گرمایی است و در حال حاضر سهم عمده تامین گرما با انواع سوخت
های فسیلی است و اگر کلروفلوئور کربن ها مشغول سوراخ کاری در لایه ازن هستند ، گازهای ناشی از احتراق مولدهای گرمایش نیز موجب ایجاد پدیده گلخانه ای و آلودگی محیط زیست می شوند .
اما آن چیزی که باعث می شود چنین عارضه ای را در مقام مقایسه با آثار زیان بار کلروفلوئورکربن
ها قابل تحمل تر بدانیم ، موضوع تولید انرژی الکتریکی در اغلب نقاط دنیاست . می دانیم که در حال حاضر سهم عمده ای از تولید برق جهان وابسته به سوخت های فسیلی است . بنا براین از این
منظر تفاوتی در تولید برق جهان وابسته به سوخت های فسیلی است . بنابراین از این منظر تفاوتی در تولید گاز های گلخانه ای باقی نمی ماند . برای تامین انرژی الکتریکی سیستم های تراکمی نیازمند
برق هستیم و مجبوریم بخش عمده ای از این انرژی به ظاهر پاک را از منابع انرژی گرمایی تامین کنیم . این گونه در چرخه ای دیگر اما کمی دورتر و کلان تر باز هم با تولید گازهای گلخانه ای
روبرو می شویم . البته با تلاش های صورت گرفته در زمینه بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر مانند انرژی خورشیدی ، باد ، آب و زمین – گرمایی ، چشم انداز های روشنی پیش رو قرار گرفته
است ، اما تا رسیدن به آن افق ها هنوز راه باقی است . چیلر ها ی جذبی در این زمینه برای بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر نسبت به سیستم های تراکمی وضعیت بهتری دارند . به عنوان مثال
می توان انرژی گرمایی ژنراتور این گونه چیلر ها را از طریق صفحات تولید آب گرم خورشیدی تامین نمود . امروزه موفقیت های چشمگیری در این زمینه به وجود آمده که چیلر های جذبی را در
مقایسه با چیلر های تراکمی از نقطه نظر بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر در موقعیت ممتاز تری قرار می دهد .
با توجه به این که چیلر های جذبی از انرژی گرمایی استفاده می کنند ، امکان تبدیل انرژی و همچنین استفاده از بازیافت گرمای جذبی از انرژی گرمایی استفاده می کنند . امکان تبدیل انرژی و
همچنین استفاده از بازیافت گرمای هدر شده در سایر تجهیزات و سیستم ها برای آن سهل تر و عملی تر است . سیستم های تولید برق و سرمایش همزمان و سیکل های مرکب گرمایی – الکتریکی
از این جمله هستند . فارخ از این مباحث ؛ چنانچه نگاهی مطلق و کاملا نظری به موضوع تامین و تولید انرژی داشته باشیم ، می توان از نظر تئوری ، فرضیه تامین آسان تر انرژی برای چیلر های
جذبی نسبت به چیلرهای تراکمی را طرح کنیم .
همواره تبدیل انرژی ها به یکدیگر توام با مقداری اتلاف است که به طور معمول این اتلاف به صورت گرما از سیستم خارج می شود . حتی عبور برق از کابل ها و سیم ها هم تولید حرارت و
گرما می کنند و همین طور انجام هر کار مکانیکی توام با اصطکاک و تولید گرما است . کارکرد کمپرسور چیلر های تراکمی نیز مقدار زیادی گرما تولید می کند. بنابراین می توانیم نتیجه
بگیریم که ، گرما به عنوان انرژی پایه همواره با ما است ، مگر این که دم فرو بندیم و هیچ حرکتی نکنیم ، که در آن صورت به طور قطع به اموات پیوسته و دم مان سرد شده است . براین اساس تامین
انرژی گرمایی به ویژه انرژی گرمایی تلف شده که سرمایه ای را هم به هدر می دهد ، همواره در نزدیکی ماست و با طرحی به سامان می توان در آینده ای نزدیک از این انرژی تلف شده به نفع تولید
سرما در چیلرهای جذبی استفاده نمود . در این مورد طی فصول آینده اندکی بیشتر سخن خواهیم گفت .
تمایز آشکار چیلر تراکمی و جذبی و آنچه بیش از هر موردی موجب برتری چشمگیر چیلر های جذبی به چیلر های تراکمی می شود ، موضوع مصرف برق و گران بودن تامین این نوع انرژی است .
در سیستم های تراکمی برای تامین هر تن تبرید تقریبا بین ۳۱۹ تا یک کیلووات توان الکتریکی مورد نیاز است . در ظرفیت های زیاد این مقایسه سهم بسزایی در تعیین برتری های چیلر های جذبی
نسبت به چیلر های تراکمی دارد . فرض کنید پروژه ای نیازمند تامین ظرفیت سرمایشی به میزان ۱۳۳ تن تبرید است . در صورت
استفاده از چیلر تراکمی و فارخ از سایر مصارف الکتریکی سیستم ، مانند پمپ های برج خنک کن ، خود برج خنک کن و پمپ های گردش آب سرد که در هر دو سیستم جذبی و تراکمی تقریبا مشابه
یکدیگرند ، باید انشعاب الکتریکی بین ۴۹۳ تا ۱۳۳ کیلووات برای تامین سرمایش در نظر گرفته شود که برقراری این مقدار توان الکتریکی با ولتاژ سه فازه ۳۹۳ ولتی به معنای تامین شدت جریانی بین
7۳۳ تا ۱۲۳۳ آمپر است . در حالی که یک چیلر جذبی با همین مقدار ظرفیت سرمایشی حداکثر نیازمند ۱۱ کیلووات یا ۳۳ آمپر جریان الکتریکی است ) البته در عمل مصرف پمپ های مبرد و
محلول چیلر های جذبی از این هم کمتر است . برای تحقیق در رابطه با این موضوع می توانید کاتالوگ سازندگان چیلر های تراکمی و جذبی را ملاک مقایسه و تعیین قطعی اختلاف قرار دهید .(
این اختلاف آنقدر زیاد است که می توان در مقابل توان مورد نیاز چیلر تراکمی ، به راحتی توان
الکتریکی چیلر جذبی را نا دیده گرفت . تبعات تامین توان های الکتریکی زیاد از دیدگاه های مختلفی قابل بررسی است .
اولین مشکل ، هزینه های نسبتا گران خرید انشعاب برق نسبت به خرید انشعاب سوخت های فسیلی از جمله گاز است . برخی معتقد اند که چنانچه یارانه های دولتی مربوط به سوخت های
فسیلی که قیمتی کاذب را برای آن به وجود آورده حذف شود ، نرخ حق انشعاب برق با سوخت های فسیلی قابل رقابت شده و فاصله اندکی بین این دو نرخ باقی می ماند . اما بر چنین احتیاجی سه
عیب وارد است . نخست این که بین چیز خوب و ایده ال که علاقه مندیم که اتفاق بیفتد با آنچه موجود است اختلاف زیادی وجود دارد و عاقلانه این است که در سرمایه گذاری های ثابت اولیه
ضمن نیم نگاهی به آینده با واقعیت های حال کنار آییم . بالطبع با امید و نومید نمی توان داشته ها ، محدودیت ها و امکانات موجود کنونی را نادیده گرفت
و تنها به صرف چنین نظریه ای که در صحت و سقم آن بحث زیادی وجود دارد متحمل هزینه های هنگفت شد . دوم اینکه با افزایش قیمت سوخت و با توجه با تامین انرژی برق توسط سوخت های
فسیلی به طور قطع باید شاهد افزایش قیمت انرژی الکتریکی هم باشیم . کما اینکه در دهه هفتاد میلادی با افزایش ناگهانی قیمت سوخت های فسیلی ، قیمت برق نیز به شدت افزایش یافت و اساسا
همین اتفاق موجب طرح مجدد استفاده از چیلر های جذبی در سراسر جهان گردید؛ و سوم اینکه یارانه های دولتی شامل انرژی برق نیز می شود و با حذف کلی یارانه ها ، قیمت ها در بخش تامین
انرژی الکتریکی نیز با افزایش روبرو خواهد شد . بنابراین با استناد به این تفکر که بیشتر جنبه خواست و آرزو را دارد تا واقعیت نمی توان مخارج واقعی را نادیده گرفت .
از دیگر تبعات افزایش مصارف الکتریکی ، معظم شدن شبکه انتقال و توزیع و به دنبال آن افزایش مخارج اولیه است . حجیم شدن تابلو های برق و همین طور نیاز به تهیه کلید ها و مدار های تغذیه
پر توان با رعایت اصول سلکتیویته به منظور تامین برق تابلو های تغذیه شونده و همین طور افزایش قابل توجه هزینه های کابل کشی و احداث پست های فشار قوی و ضعیف و یا پر هزینه تر شدن آن
ها از جمله موارد قابل توجه ای است که در کنار مخارج مربوط به خرید انشعاب ، هزینه های اولیه
یک پروژه را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد . بر این مخارج باید هزینه های مصرف ماهیانه برق به هنگام بهره برداری را نیز افزود . در رابطه با وسعت شبکه های انتقال و توزیع انرژی ممکن است
این موضوع مطرح شود که در مقابل وسیع تر شدن شبکه الکتریکی ، به منظور تامین انرژی چیلر های تراکمی ، شبکه انتقال گاز نیز برای تامین انرژی چیلر های جذبی هم گسترده تر و پر هزینه تر
می شود . اما چنین قیاسی چندان درست نیست ، زیرا به طور معمول دیگ های بخار یا آب گرم که در فصل زمستان وظیفه تامین گرمایش و آب گرم مصرفی را بر عهده دارند با اندک تغییراتی امکان
تامین انرژی گرمایی مورد نیاز چیلر های جذبی را در تابستان خواهند داشت . مگر اینکه در نقاط گرمسیری مصارف گرمایشی و توان حرارتی مورد نیاز در فصل زمستان بسیار کمتر از مصارف
تابستانی باشد . البته این مورد اخیر را نمی توان کاملا به همه مناطق تعمیم داد ، اما تحت این شرایط نیز تدارک شبکه انتقال و توزیع گازی به مراتب هزینه های کمتری را نسبت به احداث شبکه توزیع
الکتریکی شامل می شود. شبکه های توزیع برق باید ضمن امکان تامین انرژی الکتریکی مورد نیاز ، توان تحمل بار های زمان
راه اندازی را نیز داشته باشند . به عنوان مثال یک الکترو موتور آسنکرون به هنگام راه اندازی ؛ مصرف جریانی در حدود ۴ تا ۱ برابر جریان نامی خود دارد . بنابراین شبکه انتقال و توزیع فارق از
قابلیت تامین جریان نامی باید توانایی نیاز های راه اندازی اولیه را هم داشته باشد که همین مورد هزینه های مرتبط با احداث شبکه را بیش از پیش افزایش می دهد . در حالی که در شبکه های توزیع
سوخت این موضوع چندان قابل توجه نیست . یکی دیگر از معایب مصرف انرژی نسبتا زیاد چیلر های تراکمی ، مربوط به کاهش قدرت مانور
برای تامین برق اظطراری به منظور سرمایش ساختمان به هنگام قطع برق شهر است . اگر چه کمتر سیستم های سرمایشی در اولویت تامین برق توسط شبکه های برق اضطراری قرار می گیرند ، اما
چنانچه قرار بر تامین برق اضطراری جهت سیستم سرمایشی باشد ، چیلر های تراکمی نسبت به چیلرهای جذبی هیچ شانسی برای رقابت ندارند . زیرا ناگفته پیداست که هزینه تهیه و نصب دیزل
ژنراتور برق به همراه تهیه و نصب تجهیزات مرتبط با آن ، چنان هنگفت خواهد شد که کار فرمایان ترجیح می دهند به هنگام قطع برق ، شرایط به وجود آمده را تحمل کنند .
بد نیست موارد مربوط به تامین برق چیلرهای تراکمی را با یک مثال روشن تر کنیم . فرض کنید قرار
است برآورد هایی در مورد یک ساختمان آموزشی به مساحت ۱۳۳۳۳ متر مربع در تهران را در زمینه تاسیسات مکانیکی و الکتریکی با تکیه بر انتخاب نوع مولد سرمایشی ارایه کنیم .
لینک منبع :
مقایسه چیلر تراکمی و جذبی